شکر خدا که بال و پري داده اي مرا
نام و نشان معتبري داده اي مرا
من يک گداي بي سر و پا بودم و شما
يک آبروي مختصري داده اي مرا
اصلا گدا خجالتي اش هيچ خوب نيست
شکر خدا شما جگري داده اي مرا
نان و نواي من همه از روضه شماست
از عشق ، قلب شعله وري داده اي مرا
امسال هم که هيئت تان پا گرفته است
شکر خدا که چشم تري داده اي مرا
من آمدم که گريه کن غربت ات شوم
در گوش جان من خبري داده اي مرا
اي روي نيزه رفته به جان خودت قسم
در روضه مژده سفري داده اي مرا
ذاکر گريز زد به لب چوب خورده ات
شکر خدا که گوش کري داده اي مرا
من طاقتم کجاست که گودال مي بري؟
اصلا خدا ، عجب جگري داده اي مرا
مردم به نرخ روز اگر ميخورند نان ما نان به نرخ حضرت ارباب ميخوريم
